به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام سید محمد مهدی شریعتمدار از دانش آموختگان مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) به تبیین برخی عوامل موفقیت طلاب در امر تحصیل و تبلیغ پرداخته که مشروح این گفت و گو تقدیم می شود.
سید محمد مهدی شریعتمدار هستم در خانواده ای روحانی به دنیا آمدم، ما در اصل سادات جزایری هستیم، سادات جزایری خیلی گسترده هستند، از طرف پدری تا امام کاظم علیه السلام همه روحانی بودند و در کار تبلیغ دین بودند، کلاً در چنین خانوادهای به دنیا آمدیم. به سیکل که رسیدیم وارد حوزه علمیه شدم، شش سال اول حوزه را با اخوی در مدرسه امام حسن مجتبی(ع) که تحت اشراف آیت الله العظمی مکارم شیرازی می باشد خواندیم، سپس بنده دوره سطح را در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گذراندم، درس خارج که وارد شدیم دو سال اول را در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) به صورت مکتب سامرایی خواندم.
از شیوه های درس خواندن یک طلبه برایمان بگویید و از نظر شما یک طلبه به چه صورت درس بخواند تا بتواند به موفقیت برسد؟
درس خواندن بستگی به روحیات طلبه دارد، بعضی از طلاب بیشتر به کار پژوهشی میپردازند لذا چند سالی تحصیل میکنند و بعد از آن از راه پژوهش بار علمی خود را زیاد میکنند، برخی از طلاب هم خیلی به پژوهش اهمیت نمیدهند ولی در درس استاد شرکت می کنند و ارتباط خوبی با درس استاد برقرار می کند و از این جهت میتوانند استفاده علمی بیشتری داشته باشند، عرض کردم به خود طلبه بستگی دارد که به چه نحو درس خواندن علاقه دارد، این پژوهشی که میگوئیم به این صورت نیست که کلاً استاد را رها کند، نه، درس میخواند و خودش به کتب مختلف پیرامون آن موضوع درسی مراجعه میکند اگر سؤالی هم پیش آمد با استاد مشکلات را برطرف میکند، بستگی به طلبه دارد که چگونه دوست دارد درس بخواند وگرنه اینکه اگر تنها درس خواندن را یک راه خاصی بخواهیم منحصر کنیم شاید زیاد مورد استقبال قرار نگیرد ، مثلاً وقتی کتب شهید صدر را نگاه میکنید مطالبی که خودش فکر کرده به آن رسیده خیلی بیش از آن چیزی است که سر درس استفاده کرده یعنی بستگی به شخص هم دارد که به چه صورت بیشتر میتواند استفاده کند.
به نظر شما شیوه های مرسوم در حوزه همانند مباحثه و تقریرنویسی چقدر در موفقیت یک طلبه تاثیر دارد؟
مباحثه خیلی اهمیت دارد چون استاد که درس را میگوید هر شخصی یک برداشت جداگانه می کند مثلاً کتبی که بر شرح رسائل نوشته شده هر شرحی را نگاه میکنیم متن واحد است و استاد هم شیخ انصاری است اما مرحوم رشتی، مرحوم شیرازی و دیگران هر کدام برداشت مختلفی داشتند لذا در مباحثه این برداشت های مختلف به یک برداشت واحد می رسد و آن برداشت صحیحتر مورد استقبال قرار می گیرد. ممکن است استاد به گونه ای بیان کرده باشد که همه را بشود با متن جور کرده ولی بالأخره آن برداشت صحیحتر در مباحثه فهمیده میشود که کدام برداشت درستتر است، نسبت به تقریر نویسی هم ابوی ما یک حرفی دارند که می گویدتا وقتی مطلبی که در ذهن هست روی کتاب نیامده و نوشته شده آن منسجم نمیشود یعنی انسان ممکن است در ذهنش بگوید من به یک چیزهایی رسیدم اما تا وقتی که آن مطلب را ننویسد خوب فهمیده نمی شود. مثلاً مقالهای که مینویسیم ممکن است در ذهنمان یک چیزهایی باشد ولی تا وقتی آن را ننوشتیم صغری و کبری، صدر و ذیل و مقدمه و مؤخرهاش درست در نمیآید! تا وقتی نوشته نشود نمیشود آن را علم دانست.
از مزیت ها و زیبایی های زندگی طلبگی برایمان بگویید
خب، خانوادهای که طلبه باشند نشاطهایی که دارند شاید به نوعی خیلی بیشتر از خانوادهی غیر طلبه است، چون خانواده های مذهبی به ویژه طلبه دغدغههایشان از مردم عادی خیلی کمتر است، آنها خودشان را به گونه ای ساختهاند که تربیت فرزند در آن خانواده راحتتر است، قناعتی که دارند خیلی بیشتر است و من معتقدم این نشاط زندگی طلبگی به قناعت و برکت است، یک طنزی هست که میگفت افراد جامعه و کارمندهای مختلف موقع عید که میخواهند عیدی بگیرند شاید به اندازه حقوقشان عیدی بگیرند و البته خوشحال میشوند اما یک طلبه که مثلا شهریهاش ۵۰ هزار تومان است و تبدیل به ۵۵ هزار تومان میشود چند برابر بیشتر از دیگران خوشحال میشود، این به خاطر قناعت و برکتی است که در طلبگی وجود دارد، بنده به شخصه وقتی تبلیغ میروم، شاید ۱۳ سال است که تبلیغ میروم در ایام تبلیغ مردم تعجب میکنند و از من می پرسند که شما طلاب چگونه زندگی می کنید که هم ماشین دارید، هم خانه دارید و هم دو تا بچه داری، میدانند درآمد ما چقدر کم است، شما چطور با این درآمد کم میتوانید زندگی کنید! ما همیشه میگوئیم اصلاً به مقدار و کمیت درآمد نیست بلکه برکت مهم است؛ به عنوان مثال باید بگویم که من از وقتی به حوزه آمدم شاید چهار پنج بار تا حالا نیاز به دکتر و درمان نیاز پیدا نکرده ام، واقعاً این چیزهایی هست که کمتر به آن توجه می شود، خانوادههایی را میبینیم که از لحاظ درآمد واقعا درآمد زیادی دارند اما آرامش به اندازه کافی ندارند، من معتقدم هر که بامش بیش برفش بیشتر، هر کس درآمدش بیشتر است خرجهایی هم برایش تراشیده میشود! کسی که درآمدش کمتر باشد به همان اندازه خرجش کم میشود.
از نظر شما رفتن به فضای مجازی چه کمکی به طلاب و مبلغین در امر تحصیل و تبلیغ علوم دینی می کند؟
این بیماری کرونا که پیش آمده توجه به فضای مجازی خیلی زیاد شده، این رفتن به فضای مجازی از یک جهت میتواند فرصت باشد و از طرفی نیز میتواند تهدید باشد، از نگاه فرصت که ببینیم مثلا طلبه یک روایت یا یک دلنوشته و تصویر دینی را پخش می کند و همان میتواند مؤثر واقع شود، کسی که طلبه میشود کارش چیست؟ ابوی ما رشتهاش علوم انسانی بوده، دکترای علوم سیاسی دارند، از بچگی که ما میخواستیم طلبه شویم میگفتند شما که میخواهید طلبه بشوید هدفتان این باشد که یک مشکلی از جامعه برطرف کنید، هر چه کوچک باشد، همین که یک حکم شرعی به یک نفر یاد بدهید مثلا نمازش را درست کنید همین برای دنیا و آخرت شما کافی است. از فضای مجازی هم در همین راستا میشود استفاده کرد چه بسا بعضی از افراد به یک تلنگر کوچک نیاز دارند، با یک روایت یا یک سخن دوستانهای میشود تلنگر به او زد و همین کافی است.
من خودم به شخصه تا سه چهار ماه پیش زیاد در فضای مجازی نبودم و بیشتر درس میخواندم اما دو سه ماهی هست که مشغول تبلیغ در فضای مجازی شده ام. البته از پایه سه به تبلیغ میرفتیم، یادم نمی رود وقتی پایه ششم حوزه بودم و به ابوی گفتیم می خواهم ازدواج کنم پدر گفتند تا تبلیغ سر منبر نمیروی از ازدواج هم خبری نیست! ایشان میخواست که ما در امر تبلیغ هم موفق باشیم و به این کار بپردازیم.
از نظر شما عوامل موفقیت یک طلبه چه چیزهایی می تواند باشد؟ و چرا نسل جوان هدف مهم تری است برای تبلیغ؟
آینده دست نسل جوان است ما که تبلیغ میرفتیم پیرمردها را میدیدیم که وقتی سخنرانی میکردیم با چوب به بچهها میزدند که ساکت بنشینید، بچهها مسجد گریز میشدند، به ایشان میگفتیم این چه کاری هست! الآن که بچه را بزنی دیگر مسجد نمیآید، میگفتند بچه اگر خودش خوب باشد میآید، میگفتیم این چه حرفی هست؟ امام علی(ع) در نامهای که به امام حسن(ع) نوشته اند در آنجا میفرمایند "قلب الحدث کأرض الخالیة"، قلب نوجوان مثل زمین خالی است و هر چه در آن بیندازی رشد میکند، اگر در جوانی یک طلبهای بتواند به گونه ای رفتار کند، حتی با یک چهره خندان این خیلی می تواند موثر باشد، بعضاً طلبهها متاسفانه عبوس هستند که این اصلا شایسته یک مبلغ دینی نیست. ما یک استاد اخلاق داشتیم که میگفت طلبهها عینک آفتابی نمیزنند این اشتباه است! در آفتاب چهره انسان خشمگین به نظر می رسد و یکی که او را میبیند اصلاً طرف او نمیرود! همین عینک آفتابی باعث میشود که به چهره چروک نیفتد که بگویند طرف اخمو است غرض اینکه وقتی شما خوش اخلاق باشید جوانان و عموم مردم به سمت شما میآیند و میتوانید آنها را جذب دین و معنویت کنید.
اگر خاطره شیرینی از تبلیغ و نقش حسن خلق در موفقیت در تبلیغ دارید برایمان بگویید
خب خاطره که زیاد هست اما یکی از اساتید که اسمش یادم نیست تعریف می کرد که به او گفتند چه شد که رفتید سراغ تفسیر قرآن؟ گفت ما در ده مان یک ملایی داشتیم بچهها که میآمدند او به اینها شکلات میداد، همین باعث شد که ما نسبت به قرآن علاقه مند شویم، لذا همه ما مبلغین باید به گونه ای برخورد کنیم که جاذبهمان بیشتر از دافعهمان باشد، با بداخلاقی جوانها را از خودمان نرانیم! چند سال قبل اداره کل اوقاف یک طرحی داشت که طلاب را برای امر مقدس تبلیغ به امامزادهها میفرستاد، ما یک فامیل جوانی داشتیم میگفت رفته بودم خوزستان (علی بن مهزیار) یک جوانی از انتهای حیاط یک نگاهی به من کرد گفت حاج آقا من میخواهم بروم فلان کار حرام را انجام دهم، حالا هر طلبهی دیگری بود میگفت فلان است حرام است و ...، این بنده خدا گفت برو انجام بده ولی سرانجام باید خودت پاسخ خدای متعال را بدهی چکارت دارم؟ گفت آن جوان وقتی همین یک جمله را که شنید یک دفعه از انجام آن کار خلاف منصرف شد و آمد پیش ما شروع کرد با من صحبت کردن غرض اینکه اگر طلبه خودش را بتواند در این مواقع کنترل کند خیلی بیشتر میتواند جذب کند.